آیا باید بیت کوین به عنوان پول طبقه بندی شود؟

ساخت وبلاگ

ظهور ارزهای مجازی مانند بیت کوین یک سؤال مهم را برای قانونگذاران ، تنظیم کننده ها و قضات ایجاد می کند: آیا باید بیت کوین و سایر ارزهای مجازی برای اهداف قانونی و نظارتی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند؟من دو رویکرد مختلف برای پاسخ به این سؤال را بررسی می کنم - یک رویکرد توصیفی و یک رویکرد هنجاری. رویکرد توصیفی می گوید که بیت کوین و سایر ارزهای مجازی باید فقط در صورتی که واقعاً پول یا ارز باشند ، به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند ، در حالی که رویکرد هنجاری می گوید که باید این سؤال از طبقه بندی بر اساس ملاحظات اساسی هنجاری پاسخ داده شود. من مخالف رویکرد توصیفی و به نفع رویکرد هنجاری هستم.

1 سوال

راه اندازی بیت کوین در سال 2009 در عصر جدیدی از "ارزهای مجازی" به وجود آمد. امروز ، هزاران ارز از این دست وجود دارد.[1] این ارزهای مجازی برخی از ویژگی ها را با ارزهای استاندارد مانند دلار آمریکا ، یورو و ین مشترک دارند. مهمتر از همه ، بسیاری از آنها به عنوان روشی برای پرداخت در برخی از محیط ها استفاده می شوند. اما ارزهای مجازی نیز از لحاظ خاص با ارزهای استاندارد متفاوت هستند. همانطور که از نام آنها پیداست ، آنها کاملاً مجازی یا دیجیتالی هستند. این آنها را از ارزهای استاندارد متمایز می کند ، که معمولاً به صورت فیزیکی و الکترونیکی به وجود می آیند - به عنوان مثال ، دلارهای آمریکا به شکل اسکناس های فیزیکی و همچنین به صورت الکترونیکی می آیند. مهمتر از همه ، ارزهای مجازی بر خلاف ارزهای استاندارد توسط یک بانک مرکزی یا سایر مقامات عمومی صادر یا کنترل نمی شوند. در عوض ، آنها به طور معمول توسط افراد یا سازمان های خصوصی صادر و کنترل می شوند. علاوه بر این ، ارزهای مجازی وضعیت مناقصه قانونی را در هر حوزه قضایی ندارند.[2] یعنی هیچ ایالت یا قلمرو دیگری وجود ندارد که در آن این ارزها "توسط قانون به عنوان ابزاری برای تسویه بدهی عمومی یا خصوصی یا تحقق تعهدات مالی ، از جمله پرداخت مالیات ، قراردادها و جریمه های قانونی یا خسارت" شناخته شوند "(Investopedia 2021 ، بند 1).

ظهور ارزهای مجازی یک سؤال مهم را برای قانونگذاران ، تنظیم کننده ها و قضات ایجاد می کند: آیا باید بیت کوین و سایر ارزهای مجازی برای اهداف قانونی و نظارتی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند؟همانطور که Anita Ramasastry (2014) خاطرنشان می کند ، پاسخ این سؤال پیامدهای عملی قابل توجهی دارد. زیرا بسیاری از قوانین و مقررات موجود در مورد پول یا ارز ، مانند قوانین پولشویی ، قوانین بانکی و مقررات مالیاتی وجود دارد. اگر بیت کوین و سایر ارزهای مجازی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند ، این قوانین و مقررات موجود برای کاربران این ارزهای مجازی اعمال می شود.

پاسخ به این سوال ، با این حال ، بسیار واضح نیست. همانطور که اشاره کردیم ، بیت کوین و سایر ارزهای مجازی در هیچ حوزه قضایی مناقصه قانونی نیستند. اما این یک سؤال باز است که آیا مفهوم پول یا ارز باید با مفهوم مناقصه قانونی ، برای اهداف قانون و مقررات برابر باشد. با توجه به اینکه بیت کوین و سایر ارزهای مجازی شبیه ارزهای استاندارد و اشکال پول در برخی از احترام های مرکزی هستند ، ممکن است تصور شود که با وجود عدم مناقصه قانونی ، آنها باید به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند. این ، در واقع ، موضعی است که چندین قاضی در پرونده های اخیر دادگاه مربوط به بیت کوین اتخاذ کرده اند.[3]

یک مورد مربوط به Trendon Shavers ، که بنیانگذار و اپراتور بیت کوین پس انداز و اعتماد (BTCST) بود ، یک طرح سرمایه گذاری آنلاین بود که سرمایه گذاری ها را درخواست کرد و بازدهی را در بیت کوین پرداخت کرد. در سال 2013 ، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده ، Shavers را متهم کرد که سرمایه گذاران را از بیش از 4. 5 میلیون دلار به ارزش بیت کوین استفاده می کند. در پاسخ ، شورس استدلال كرد كه بیت کوین پول نیست و بنابراین سرمایه گذاری های BTCST به عنوان سرمایه گذاری پول حساب نمی شوند. وی اظهار داشت ، از آنجا که آنها سرمایه گذاری پول نیستند ، آنها "اوراق بهادار" نیستند که طبق قانون اوراق بهادار فدرال تعریف شده اند ، و بنابراین توسط این نهاد قانون تنظیم نمی شوند. قاضی آموس ل. مازانت مخالف بود و به شرح زیر است:

واضح است که بیت کوین می تواند به عنوان پول استفاده شود. این می تواند برای خرید کالاها یا خدمات مورد استفاده قرار گیرد و همانطور که Shavers اظهار داشت ، برای پرداخت هزینه های زندگی فردی استفاده می شود. تنها محدودیت بیت کوین این است که محدود به مکانهایی است که آن را به عنوان ارز می پذیرند. با این حال ، می توان آن را نیز برای ارزهای معمولی مانند دلار آمریکا ، یورو ، ین و یوان رد و بدل کرد. بنابراین ، بیت کوین یک ارز یا شکل پول است و سرمایه گذاران که مایل به سرمایه گذاری در BTCST هستند ، سرمایه گذاری پول را فراهم می کند (Sec v. Shavers 2013 ، p. 3).

قاضی کاترین ب. فارست در یک پرونده دیگر به حکم مشابه رسید ، که شامل راس ویلیام اولبریشت بود. Ulbricht وب سایت Silk Road را ایجاد ، متعلق و اداره کرد ، که خرید و فروش ناشناس مواد مخدر را با استفاده از یک سیستم پرداخت مبتنی بر بیت کوین تسهیل کرد. اولبریشت در پاسخ به اتهام پولشویی ، اظهار داشت كه معاملات وی كه انجام می داد "معاملات مالی" نبوده است زیرا آنها با استفاده از بیت کوین انجام شده اند و بیت کوین پول نیست. قاضی فارست با مخالفت ، با اظهار نظر در زیر اظهار داشت: "بیت کوین ها ارزش خود را دارند - این هدف و عملکرد آنها است - و به عنوان یک واسطه مبادله عمل می کنند. ممکن است بیت کوین ها به دلیل مناقصه قانونی ، چه دلار ایالات متحده ، یورو یا برخی از ارزهای دیگر رد و بدل شوند. بر این اساس ، این استدلال شکست می خورد "(ایالات متحده در مقابل اولبریشت 2014 ، ص 548).

از طرف دیگر ، سرویس درآمد داخلی ایالات متحده در سال 2014 اعلام کرد که با ارزش های مالیاتی فدرال با ارزهای مجازی به عنوان ملک و نه ارز رفتار می کند ، با استناد به این واقعیت که ارزهای مجازی مناقصه قانونی نیستند:

سرویس درآمد داخلی (IRS) آگاه است که "ارز مجازی" ممکن است برای پرداخت کالاها یا خدمات استفاده شود یا برای سرمایه گذاری نگهداری شود. ارز مجازی بازنمایی دیجیتالی از ارزش است که به عنوان یک واسطه مبادله ، یک واحد حساب و/یا یک فروشگاه با ارزش عمل می کند. در بعضی از محیط ها ، مانند ارز "واقعی" عمل می کند - یعنی ، پول سکه و کاغذ ایالات متحده یا هر کشور دیگری که به عنوان مناقصه قانونی تعیین شده ، در گردش است و به طور معمول مورد استفاده و پذیرفته شده به عنوان واسطه مبادله در این مبادله استکشور صدور - اما در هر حوزه قضایی وضعیت مناقصه قانونی ندارد (خدمات درآمد داخلی 2014 ، 2).

در همین راستا ، دادگاهی در هلند در سال 2014 حكم داد كه بیت کوین تعریف "مناقصه قانونی" ، "پول مشترک" یا "پول الکترونیکی" را برآورده نمی کند ، اگرچه این یک واسطه مبادله است (Rizzo 2014 ؛ Zeldin 2014). پرونده مدنی مربوط به معامله بیت کوین غیرقابل استفاده بود که در آن خریدار 2750 بیت کوین را پرداخت می کرد اما فقط 990 بیت کوین از فروشنده دریافت کرد. خریدار از فروشنده برای بیت کوین های باقیمانده شکایت کرد ، به علاوه سود گمشده ای که وی در طول افزایش قیمت بیت کوین به دست می آورد. دادگاه حكم داد كه فروشنده باید ارزش اصلی بیت کوین 1760 را كه تحویل داده نشده است ، به علاوه هزینه های بهره و حقوقی به خریدار بازپرداخت كند. با این حال ، دادگاه به خریدار خسارت 130،000 یورو که وی برای سود از دست رفته بود ، اعطا نکرد. اگر بیت کوین به عنوان پول قضاوت می شد ، او ممکن است حق این خسارت ها را داشته باشد.

بنابراین می بینیم که نظرات واگرایی در مورد این مسئله وجود دارد که چگونه بیت کوین و سایر ارزهای مجازی باید در چارچوب قانون و مقررات طبقه بندی شوند. چگونه ممکن است این موضوع مورد قضاوت قرار گیرد؟ممکن است تصور شود که برای قضات ، این مسئله تفسیر حقوقی است. و معمولاً تصور می شود که تفسیر حقوقی موضوع کشف آنچه نویسندگان یک اساسنامه معین به معنای گفتن با سخنان خود هستند.[4] با این حال بیشتر قوانین بانکی ما ، قوانین پولشویی و سایر قوانین مربوط به پول یا ارز قبل از ظهور بیت کوین و سایر ارزهای مجازی نوشته شده است. بنابراین نویسندگان اساسنامه مربوطه احتمالاً قصد نداشتند از جمله ارزهای مجازی در تصویب این قوانین یا حذف آنها باشند. از این رو ، هدف نویسنده بعید است که موضوع را حل کند. در هر صورت ، وقتی صحبت از قانونگذاران و تنظیم کننده ها می شود ، اهداف گذشته در حل مسئله چگونگی طبقه بندی بیت کوین و سایر ارزهای مجازی کمک چندانی نخواهد داشت - برای قانونگذاران و تنظیم کننده ها در زمینه تفسیر قوانین و مقررات موجود نیست ، اماتدوین قوانین و مقررات جدید. بنابراین سؤال برای آنها این است: آیا باید بیت کوین و سایر ارزهای مجازی به عنوان پول یا ارز برای این یا این منظور طبقه بندی شوند ، پیش بروید؟بگذارید اکنون دو رویکرد مختلف در مورد این سؤال ناراحت کننده را بررسی کنیم.

2 رویکرد توصیفی

رویکرد اول می گوید که بیت کوین و سایر ارزهای مجازی باید برای اهداف قانونی و نظارتی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند ، فقط در صورتی که واقعاً پول یا ارز باشند. نوشته های اخیر برخی از اقتصاددانان چنین "رویکردی توصیفی" را نشان می دهد. به عنوان مثال ، دیوید یرمک اظهار داشت که مسئله اینکه آیا بیت کوین باید یک ارز در نظر گرفته شود ، "توجه بیشتری را از سوی تنظیم کننده های بازار مورد توجه مالیات ، بیمه و سایر پیامدهای نحوه برخورد با بیت کوین به صورت قانونی جلب کرده است" (2015 ، ص 32). وی سپس بررسی می کند که آیا بیت کوین یک ارز واقعی است یا خیر. به همین ترتیب ، پیتر هازلت و ویلیام لوتر خاطرنشان می کنند که این سؤال که آیا بیت کوین پول است "صرفاً دانشگاهی نیست" ، زیرا سازمان های دولتی با این سؤال دست و پنجه نرم کرده اند و به نتیجه گیری های متناقض رسیده اند (2020 ، ص 144). دلالت بر این است که تجزیه و تحلیل نظری آنها از بیت کوین ممکن است به چنین سازمان های دولتی برای حل این مسئله کمک کند.

برای نشان دادن رویکرد توصیفی ، اجازه دهید تجزیه و تحلیل های پیشنهادی این نویسندگان مربوطه را با جزئیات در نظر بگیریم. هر دو Yermack و Hazlett و Luther در یک برداشت کارکردگرایانه از پول مشترک هستند.[5] طبق این برداشت ، چیزی در صورتی است که و فقط اگر عملکردهای خاصی را انجام دهد که مشخصه پول است. در حالی که این نویسندگان در مورد این برداشت عملکردی موافق هستند ، اما در مورد جزئیات مخالف هستند. به طور خاص ، آنها در مورد اینکه کدام کارکردها قطعی پول هستند ، مخالفند. هازلت و لوتر از عملکرد واسطه ای مبادله (2020 ، ص 145) امتیاز می گیرند ، در حالی که Yermack سه عملکرد را برای قطعی پول می گیرد ، یعنی. واسطه ای از مبادله ، یک واحد حساب و یک فروشگاه ارزش (2015 ، ص 32).

این نویسندگان با توجه به تعاریف مربوط به پول خود ، ارزیابی می کنند که آیا بیت کوین پول است و آنها به نتیجه گیری مخالف می رسند.[6] Yermack ادعا می کند که بیت کوین فقط به عنوان یک واسطه مبادله عمل می کند ، زیرا بازرگانان نسبتاً کمی بیت کوین را می پذیرند و حتی این بازرگانان در تعداد کمی از معاملات بیت کوین شرکت می کنند (2015 ، ص 37). علاوه بر این ، او معتقد است ، بیت کوین به عنوان یک واحد حساب کاربری ضعیف عمل می کند زیرا بازرگانان اغلب مجبورند قیمت بیت کوین را در چهار یا چند مکان اعشاری نقل کنند ، که پیگیری آن برای مصرف کنندگان دشوار است (2015 ، صص 38-39). و به دلیل نوسانات بالای آن ، به عنوان یک فروشگاه ارزش ضعیف عمل می کند (2015 ، صص 40-41). وی نتیجه می گیرد که بیت کوین یک ارز با ارزش نیست. هازلت و لوتر ، از طرف دیگر ، استدلال می كنند كه استفاده از روال بیت کوین به عنوان واسطه مبادله در گوشه ای از اینترنت كافی است كه پول آن از این دامنه باشد (2020 ، ص 148).

بنابراین ، این نویسندگان در مورد وضعیت پولی بیت کوین به نتیجه گیری متضاد می رسند زیرا در مورد اینکه آیا عملکرد یک مبادله بودن تنها عملکرد قطعی پول است و علاوه بر این ، آنها در مورد اینکه آیا بیت کوین این عملکرد را تا حد کافی بالا انجام می دهد ، مخالفند. بشربا توجه به چنین سؤالات نظری ، می توانیم با توجه به رویکرد توصیفی ، این سؤال عملی را در مورد اینکه آیا بیت کوین باید برای اهداف قانونی و نظارتی در نظر گرفته شود ، قضاوت کنیم.

مشکل اصلی این رویکرد این است که تفاوت اساسی بین حوزه های عملی مانند قانون و تنظیم و حوزه های نظری مانند علم را نشان می دهد. هدف از حوزه های نظری مانند علم ، پیشبرد دانش و درک ما از جهان است و این هدف تعریف و طبقه بندی در علم را راهنمایی می کند. بنابراین این امر برای دانشمندان علوم اجتماعی معقول است که سعی کنند پول یا ارز را به شکلی تعریف کنند که ماهیت واقعی پول یا ارز را منعکس کند. و برای آنها معقول است که بیت کوین را به عنوان پول یا ارز طبقه بندی کنند ، فقط در صورتی که واقعاً پول یا ارز باشد که تعریف شده باشد. در مقابل ، هدف از حوزه های عملی مانند قانون و مقررات ، تنظیم و هماهنگی تعاملات اجتماعی ما است و این هدف است که باید تعریف و طبقه بندی در قانون و مقررات را راهنمایی کند. با این حال ، گاهی اوقات ، این هدف ممکن است با اتخاذ تعاریف یا طبقه بندی هایی که از آنچه ما می گیریم تعاریف یا طبقه بندی صحیح باشد ، ترویج شود. به عنوان مثال ، اتحادیه اروپا هویج را به عنوان میوه در چارچوب قوانینی که مربوط به مربا میوه ، ژله ها ، مارمالادها و پوره شاه بلوط است ، طبقه بندی می کند (شورای اتحادیه اروپا 2002 ، ضمیمه 3 A. 1). از نظر علمی ، البته هویج میوه ای نیست.[7] اما از آنجا که پرتغالی ها مارمالاد هویج را می سازند ، برای اتحادیه اروپا منطقی بود که هویج را به عنوان میوه در این زمینه نظارتی خاص طبقه بندی کند.[8] به همین ترتیب ، ممکن است برای قانونگذاران و تنظیم کننده ها معقول باشد که بیت کوین و سایر ارزهای مجازی را به عنوان پول یا ارز طبقه بندی کنند ، حتی اگر واقعاً پول یا ارز نداشته باشند.

مشکل دیگر در مورد رویکرد توصیفی این است که فرض می کند که یک حساب صحیح از پول یا ارز واقعاً وجود دارد. این پیش فرض ممکن است به چالش کشیده شود. ما قبلاً دیدیم که برخی از اقتصاددانان پول را به عنوان یک مبادله معمولی پذیرفته می کنند ، در حالی که برخی دیگر آن را به عنوان یک مبادله ، واحد حساب و ذخیره ارزش می دانند. اما بسیاری از نظریه پردازان جهان اجتماعی در هیچ نسخه از برداشت کارکردگرایانه از پول مشترک نیستند. یکی از تأثیرگذارترین گزینه های - حداقل در بین فیلسوفان - این تصور شناختی است. طبق این برداشت ، چیزی در صورتی است که و فقط در صورتی که به رسمیت شناخته شود ، پذیرفته شود یا اعلام شود که پول است (جایی که "پذیرش" به یک وضعیت روانی خاص بر خلاف عمل پذیرش چیزی به عنوان پرداخت اشاره دارد).[9]

طرفداران برداشت شناخت در جزئیات واگرایی می کنند. یک موضوع مهم مربوط به موضوعات مربوط به نگرش های مربوطه یا اقدامات گفتاری است. برخی معتقدند که افراد اعضای جمعیت مربوطه هستند (به عنوان مثال ، Thomasson 2003a). برخی دیگر معتقدند که آنها یا مقامات عملی یا افراد یا اشخاصی هستند که دارای جایگاه اجتماعی هستند (به Passinsky 2020 مراجعه کنید). با این وجود برخی دیگر از دیدگاههای اکومنیک برخوردار هستند که انواع مختلفی از موارد را امکان پذیر می کند (به UNDIKS 2006 مراجعه کنید). مسئله دیگر مربوط به محتوای دقیق نگرش های مربوطه یا اقدامات گفتاری است - Viz ، وقتی می دانید که چیزی پول است ، دقیقاً چه چیزی را تشخیص می دهید؟یک دیدگاه این است که شما می دانید که عملکرد چیز این است که یک واسطه مبادله باشد (خواه این عملکرد را برآورده کند یا نه).[10] دیدگاه دیگر این است که شما می دانید که دارنده این چیز از حقوق خاصی برخوردار است ، به عنوان مثال ، حق بازپرداخت بدهی های دولتی یا خصوصی با آن.[11] با وجود این اختلافات ، طرفداران برداشت شناخت با این عقیده متحد هستند که پول بودن چیزی چندان مهم نیست که ما با آن انجام می دهیم - همانطور که تصور عملکردی آن را خواهد داشت - بلکه مسئله ای است که ما چگونه فکر می کنیمیا در مورد آن صحبت کنید

هیچ یک از برداشت ها به تنهایی کاملاً کافی نیست. پس از جنگ جهانی اول ، اسکناس در آلمان را در دوره فشار خون بالا در نظر بگیرید. این اسکناس ها سرانجام چنان کم ارزش بودند که مردم از آنها به عنوان تصویر زمینه استفاده می کردند. در آن مرحله ، اسکناس ها دیگر کارکردهای مشخصه پول را برآورده نمی کردند ، اما آنها هنوز هم توسط دولت آلمان به عنوان پول شناخته می شدند.[12] حس روشنی وجود دارد که در آن این اسکناس ها هنوز هم پول بودند - یا به نظر من. مفهوم کارکردگرایانه ، با این حال ، نمی تواند این موضوع را به خود اختصاص دهد. از آنجا که اسکناس های کم ارزش دیگر کارکردهای مشخصه پول را برآورده نمی کردند ، طبق این برداشت دیگر آنها دیگر پول نبودند. اکنون جامعه ای را تصور کنید که در آن مردم به طور مرتب در ازای کالاهای دیگر ، صدف ها را می پذیرند. این افراد از صدف استفاده می کنند به روشی که ما از قبض های دلار استفاده می کنیم. اما فرض کنید که برخلاف ما ، آنها مفهومی از پول ندارند - بنابراین آنها از صدف های دریایی را به عنوان پول تصور نمی کنند. باز هم ، به نظر من حس روشنی وجود دارد که در آن صدف های دریایی در این جامعه پول هستند. با این حال ، تصور شناختی نمی تواند این موضوع را به خود اختصاص دهد. از آنجا که صدف های دریایی به عنوان پول نشان نمی دهند ، طبق این برداشت پول نیستند.

این به احتمال اینکه "پول" یک اصطلاح مبهم باشد ، اشاره دارد. شاید پول بودن به یک معنا این باشد که با توجه به برداشت کارکردگرا ، پول باشید و پول بودن به معنای دیگر این است که طبق تصور شناختی پول باشید. هر دو مفهوم پس از آن صحیح خواهند بود ، هرچند ناقص. با توجه به این ابهام ، ما به راحتی می توانیم هر دو قضاوت بصری خود را به حساب آوریم - اسکناس های کم ارزش آلمانی به معنای شناخت پول هستند ، در حالی که صدف های موجود در جامعه خیالی به معنای کارکردگرایانه پول هستند.

اما اگر اصطلاح "پول" مبهم باشد ، رویکرد توصیفی ممکن است نتواند به طور رضایت بخش به سؤال عملی علاقه به ما پاسخ دهد. ممکن است معلوم شود که بیت کوین و سایر ارزهای مجازی به یک معنا پول هستند ، اما به معنای دیگری پول نیستند. به عنوان مثال ، اگر هازلت و لوتر درست باشند ، بیت کوین به معنای کارکردگرایانه پول است. با این حال ، از آنجا که سازمان های دولتی مانند IRS بیت کوین را به عنوان ارز نمی شناسند ، ممکن است استدلال شود که بیت کوین به معنای شناخت پول نیست. اما پس از آن هنوز این سؤال باقی خواهد ماند: برای اهداف مختلف حقوقی و نظارتی کدام حس مهم است؟

با فرض اینکه حس شناخت حداقل برای برخی از اهداف قانونی و نظارتی مرتبط است ، رویکرد توصیفی با یک مشکل دیگر روبرو است. با توجه به برداشت شناخت ، نگرش یا گفتن موضوعات خاص این امر را ایجاد می کند. و با این حال ما موضوعات مربوطه را تعبیر می کنیم ، آنها احتمالاً حداقل برخی از قانونگذاران ، تنظیم کننده ها یا قضات را شامل می شوند. اما پس از آن برای این قانونگذاران ، تنظیم کننده ها یا قضات معنی ندارد که تصمیم بگیرند که بیت کوین را به عنوان پول یا ارز طبقه بندی کنند ، صرفاً بر اساس اینکه آیا بیت کوین مطابق با مفهوم شناخت پول است. برای تصمیم خود تا حدی تعیین می کند که آیا بیت کوین طبق این برداشت پول است یا خیر. بنابراین ، به نظر می رسد که تصمیم آنها باید حداقل تا حدودی بر اساس سایر ملاحظات باشد-به ویژه اگر گفته آنها نقش بزرگی در ساخت آن داشته باشد.[13]

3 رویکرد هنجاری

این ما را به آنچه من "رویکرد هنجاری" می نامم ، می رساند. این رویکرد از یک ایده ساده و قابل قبول شروع می شود: نهادهای اجتماعی یک نکته یا هدف برای آنها دارند و این نکته یا هدف تأمین یا ترویج ارزش ها است (indriks و guala آینده ، ثانیه 4). از آنجا که قانون یک نهاد اجتماعی است ، همچنین یک هدف دارد و این هدف ارتقاء ارزش های خاص است. این یک بحث است که این ارزش ها چیست. اما آنها به طور محتمل ارزش هایی مانند هماهنگی اجتماعی ، حل اختلاف ، عدالت و انصاف را شامل می شوند (ر. ک. Dworkin 1982 ، ص 194). بنابراین ، رویکرد هنجاری می گوید که بیت کوین و سایر ارزهای مجازی باید برای اهداف مختلف قانونی و نظارتی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند ، فقط در صورت انجام این کار ، ارزش هایی مانند هماهنگی اجتماعی ، حل اختلاف ، عدالت و انصاف را تضمین می کند.[14] این رویکرد هنجاری است تا آنجا که می گوید قانونگذاران ، تنظیم کننده ها و حتی قضات باید تصمیمات طبقه بندی خود را بر اساس ملاحظات اساسی هنجاری بگیرند ، نه بر اساس ملاحظات کاملاً توصیفی.[15]

در مورد این رویکرد هنجاری ، ممکن است هیچ پاسخ یکنواختی در مورد این سؤال وجود نداشته باشد که چگونه بیت کوین و سایر ارزهای مجازی برای اهداف قانونی و نظارتی طبقه بندی شوند. ممکن است به خوبی معلوم شود که ارزشهای مربوطه با طبقه بندی بیت کوین و سایر ارزهای مجازی به عنوان پول یا ارز در برخی زمینه ها به بهترین وجه ارتقا می یابند ، اما به عنوان چیزی غیر از پول یا ارز در سایر زمینه ها. به عنوان مثال ، ممکن است معلوم شود که این ارزش ها با طبقه بندی بیت کوین به عنوان پول در زمینه اساسنامه پولشویی ، به بهترین وجه ارتقا می یابند ، اما به عنوان املاک در زمینه تنظیم مالیات. بنابراین ، رویکرد هنجاری ما را ملزم به بررسی نهادهای خاص اساسنامه و مقررات می کند. در هر حالت ، ما باید تعیین کنیم که کدام طبقه بندی به بهترین وجه مقادیر مربوطه را ارتقا می بخشد.

بنابراین، اجرای رویکرد هنجاری کار آسانی نیست، و کاری نیست که در اینجا تلاش کنم. با توجه به آنچه گفته شد، اجازه دهید رویکرد را با دو مثال توضیح دهم. اولین مورد مربوط به قوانین پولشویی است. آیا بیت کوین باید در چارچوب این قوانین به عنوان پول طبقه بندی شود؟اگر بیت کوین چنین طبقه بندی شده باشد، قوانین پولشویی موجود برای تراکنش های مربوط به بیت کوین اعمال می شود. این امر پیگرد قانونی کاربران بیت کوین مانند راس اولبریخت را که (شاید به خاطر بیاورید) صاحب وب سایتی بود که خرید و فروش مواد مخدر را با استفاده از سیستم پرداخت مبتنی بر بیت کوین تسهیل می کرد، آسان تر می کند. این امر به نوبه خود باعث ترویج عدالت و انصاف خواهد شد. زیرا به نظر می‌رسد که هیچ تفاوت اخلاقی مرتبطی بین اقدامات اولبریخت و اقدامات شخصی که مثلاً مالک و اداره کننده وب‌سایتی است که خرید و فروش مواد مخدر را با استفاده از یک سیستم پرداخت مبتنی بر دلار آمریکا تسهیل می‌کند، وجود ندارد. با توجه به اینکه این شخص اخیر می تواند تحت قوانین پولشویی موجود تحت پیگرد قانونی قرار گیرد، اگر اولبریخت نیز نمی تواند تحت پیگرد قانونی قرار گیرد، ناعادلانه و ناعادلانه خواهد بود. این امر به نفع طبقه بندی بیت کوین به عنوان پول در چارچوب قوانین پولشویی است.

مثال دوم من مربوط به مقررات مالیاتی است. آیا بیت کوین در چارچوب این مقررات باید به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شود؟همانطور که قبلاً اشاره کردیم، IRS در حال حاضر بیت کوین و سایر ارزهای مجازی را به عنوان دارایی به جای ارز برای اهداف مالیاتی در نظر می گیرد. برخی شکایت کرده اند که این امر انطباق مالیات را بسیار دشوارتر می کند (به عنوان مثال، ماروتا 2018 را ببینید). اگر طبقه‌بندی بیت‌کوین به‌عنوان ارز برای اهداف مالیاتی، رعایت مالیات را آسان‌تر می‌کند، انجام این کار ممکن است اقدامات مالیات دهندگان و دولت را بهتر هماهنگ کند که به نوبه خود ارزش هماهنگی اجتماعی را ارتقا می‌دهد. این یک استدلال به نفع طبقه بندی بیت کوین به عنوان ارز برای اهداف مالیاتی است. از سوی دیگر، اگر رعایت مالیات بسیار آسان تر از آنچه اکنون است شود، کسب و کارها و مصرف کنندگان بیشتری ممکن است شروع به استفاده از بیت کوین کنند. و استفاده گسترده از بیت کوین در نهایت ممکن است توانایی بانک های مرکزی را برای دستیابی به اهداف مهم اقتصادی، مانند نرخ پایین بیکاری، از طریق تنظیم عرضه پول تضعیف کند. این به نوبه خود ممکن است ترویج ارزش هایی مانند کارایی اقتصادی و هماهنگی اجتماعی را خنثی کند. سپس این یک استدلال به نفع ادامه طبقه بندی بیت کوین و سایر ارزهای مجازی به عنوان دارایی به جای ارز برای اهداف مالیاتی است.

همانطور که در این مثال دوم مشهود است ، رویکرد هنجاری ممکن است همیشه پاسخ تعیین کننده ای نداشته باشد. در چنین مواردی ، ما باید با توجه به ارزشهایی که قانون ما برای ارتقاء آن است ، ملاحظات مربوط به و در برابر طبقه بندی بیت کوین و سایر ارزهای مجازی را به عنوان پول یا ارز برای این یا این هدف انجام دهیم. در حالی که من نمی توانم امیدوارم که چنین موارد پیچیده ای را در اینجا حل کنم ، امیدوارم که یک رویکرد امیدوارکننده برای حل آنها را بیان و نشان داده باشد.

4. نتیجه گیری

در این مقاله به این سؤال توجه کرده ام که آیا بیت کوین و سایر ارزهای مجازی باید برای اهداف قانونی و نظارتی به عنوان پول یا ارز طبقه بندی شوند. و من استدلال كرده ام كه این سؤال را باید با استفاده از رویکرد هنجاری بر خلاف رویکرد توصیفی پاسخ داد. نکته اصلی بحث من این است که وقتی به سؤالاتی در مورد تعریف و طبقه بندی در قانون و مقررات می پردازیم - به عنوان مثال ، چگونگی تعریف رابطه جنسی یا جنسیت برای اهداف مختلف ، چگونگی محدود کردن ازدواج ، چه کسی به عنوان یک شخص و غیره حساب می شود.- با کشف ماهیت واقعی پدیده اجتماعی مربوطه ، پاسخ ها یافت نمی شود. در عوض ، پاسخ ها با مشارکت در نظریه پردازی هنجاری اساسی یافت می شود.

نویسنده مسئول: آسیا پاسینسکی ، دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل ، بخش فلسفه ، چاپل هیل ، نیویورک ، ایالات متحده ، پست الکترونیکی: aseya. passinsky@unc. edu

تصدیق

این مقاله در کارگاه پول در دانشگاه گرونینگن و کنفرانس هستی شناسی اجتماعی 2019 در دانشگاه تامپره ارائه شده است. من می خواهم از برگزارکنندگان این رویدادها و شرکت کنندگان بخاطر بازخورد ارزشمند خود تشکر کنم. من همچنین می خواهم از جرمی هادفیلد ، فرانک هندریکس ، دن لوپز د SA ، جواکیم سندبرگ ، جاناتان شفر و دو داور ناشناس بخاطر نظرات بسیار مفید تشکر کنم.

منابع

Almäng ، J. 2016. "حقایق حقوقی و وابستگی به نمایندگی ها."مجله هستی شناسی اجتماعی 2: 1–15 ، https://doi.org/10. 1515/jso-2014-0027. جستجو در Google Scholar

شورای اتحادیه اروپا. 2002. "دستورالعمل شورای 2001/113/EC 20 دسامبر 2001 مربوط به مربا میوه ، ژله و مارمالادها و پوره شاه بلوط شیرین شده برای مصرف انسان."مجله رسمی جوامع اروپایی L10 ، 12. 1. 2002: 67-72. موجود در: https://data. europa. eu/eli/dir/2001/113/oj. جستجو در Google Scholar

Guala ، F. 2016. درک مؤسسات: علم و فلسفه زندگی با هم. پرینستون: انتشارات دانشگاه پرینستون. 10. 1515/9781400880911 جستجو در Google Scholar

Haslanger ، S. 2000. "جنسیت و نژاد: (آنها چه) هستند؟(چه) آیا ما می خواهیم آنها باشند؟ "نوس 34: 31-55 ، doi: https: //doi.org/10. 1111/0029-4624. 00201. جستجو در Google Scholar

Hazlett ، P. ، و W. Luther. 2020. "آیا بیت کوین پول است؟و این به چه معنی است. "بررسی سه ماهه اقتصاد و امور مالی 77: 144-9 ، doi: https: //doi.org/10. 1016/j. qref. 2019. 10. 003. جستجو در Google Scholar

Hilpinen ، R. 1993. "نویسندگان و مصنوعات."مجموعه مقالات انجمن ارسطویی 93: 155-78 ، https://doi.org/10. 1093/aristotelian/93. 1. 155. جستجو در Google Scholar

هندریکس ، F. 2006. "وابستگی پذیرش: یک نوع اجتماعی وابستگی به پاسخ."فصلنامه فلسفی اقیانوس آرام 87: 481–98 ، https://doi.org/10. 1111/j. 1468-0114. 2006. 00272. x. جستجو در Google Scholar

INDRIKS ، F. 2020. "چگونه عملکرد اشیاء اجتماعی (عدم موفقیت)."مجله فلسفه اجتماعی 51: 483-99 ، https://doi.org/10. 1111/josp. 12334. جستجو در Google Scholar

هندریک ، F. ، و F. Guala. آینده"کارکردهای موسسات: علت شناسی و تلولوژی."synthese ، https://doi.org/10. 1007/s11229-019-02188-8. جستجو در Google Scholar

خدمات درآمد داخلی. 2014. راهنمای ارز مجازی IRS (اخطار 2014-21). همچنین در https://www.irs. gov/irb/2014-16_irb#not-2014-21 موجود است. جستجو در Google Scholar

Mercier ، A. 2007. "معنی و ضرورت: آیا معانی می تواند جلوی ازدواج همجنسگرا را بگیرد؟"مقاله در فلسفه 8: 142-81. https://doi.org/10. 5840/eip20078122. جستجو در Google Scholar

Passinsky ، A. 2020. "اشیاء اجتماعی ، وابستگی به پاسخ و رئالیسم."مجله انجمن فلسفی آمریکا 6: 431-43. https://doi.org/10. 1017/apa. 2019. 51. جستجو در Google Scholar

Searle ، J. R. 1995. ساخت واقعیت اجتماعی. نیویورک: مطبوعات آزاد. جستجو در Google Scholar

Searle ، J. R. 2010. ساخت دنیای اجتماعی: ساختار تمدن بشری. نیویورک: انتشارات دانشگاه آکسفورد. 10. 1093/acprof: OSOBL/97801953961. 001. 0001 جستجو در Google Scholar

Thomasson ، A. L. 2003b."واقع گرایی و انواع انسانی."فلسفه و تحقیقات پدیدارشناختی 67: 580-609 ، https://doi.org/10. 1111/j. 1933-1592. 2003. tb00309. x. جستجو در Google Scholar

Thomasson ، A. L. 2009. "مصنوعات در متافیزیک."در فلسفه فناوری و علوم مهندسی ، ویرایش شده توسط A. Meijers ، 191-212. آمستردام: الزویر. 10. 1016/B978-0-444-51667-1. 50012-4 جستجو در Google Scholar

Yermack ، D. 2015. "آیا بیت کوین یک ارز واقعی است؟یک ارزیابی اقتصادی. "در دفترچه ارز دیجیتال: بیت کوین ، نوآوری ، ابزارهای مالی و داده های بزرگ ، ویرایش شده توسط D. L. K. چون ، 31-43. بوستون: الزوایر. 10. 1016/B978-0-12-802117-0. 00002-3 جستجو در Google Scholar

© 2021 Asya Passinsky ، منتشر شده توسط De Gruyter ، برلین/بوستون

این کار تحت مجوز بین المللی Creative Commons Attribution 4. 0 مجوز است.

سیگنالهای معاملاتی...
ما را در سایت سیگنالهای معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عارف لرستانی بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 10 فروردين 1402 ساعت: 15:08