راه های دستیابی به ثروت و خوشبختی

ساخت وبلاگ

این کتاب دارای سبک صاف و خواندن آن آسان است. این استراتژی ها ناشناخته نیستند اما گاهی اوقات قبل از تمرین آن باید چند بار آن را بشنوید. در پایان جیم رون چهار سوال می پرسد:

▪ چرا باید این همه را امتحان کنید؟

این نوع آن را پیچیده کرد.

بنابراین این ارزیابی من از کتاب 7 استراتژی ثروت و خوشبختی توسط جیم رون با توجه به 8 معیار من است:

1. مربوط به تمرین - 5 ستاره

2. مهم است - 5 ستاره

3. من با خواندن - 5 ستاره موافقم

4- خواندن دشوار نیست (در مورد بومی غیر انگلیسی) - 5 ستاره

5. خیلی طولانی (بیش از 500 صفحه) - کوتاه و مختصر (150-200 صفحه) - 5 ستاره

6. Boring - هر جمله جالب است - 4 ستاره

7. فرصت یادگیری - 4 ستاره

8. سبک نوشتن خشک و غیرقابل توصیف - سبک صاف با قطعات فرومایستی و سرگرم کننده - 4 ستاره

در کل 4. 62 ستاره

به اشتراک گذاری: 7 استراتژی برای ثروت و خوشبختی: ایده های قدرت از فیلسوف اصلی تجارت آمریکا

در اینجا برخی از نکات برجسته و گزیده هایی از کتاب که به نظر من ارزش یادآوری را دارم آورده شده است:

▪ موفقیت بیش از نتیجه طبیعی استفاده مداوم از اصول موفقیت در زندگی نیست.

▪ در مورد خوشبختی و ثروت نیز همین است. آنها نیز بیش از نتیجه طبیعی استفاده مداوم از اصول شادی و ثروت به زندگی نیستند.

▪ به عنوان مثال ، برای یک کشاورز برای به دست آوردن برداشت فراوان در پاییز ، اصول نیمی از دوازده او که باید روی آن متمرکز شود کاملاً واضح است: خاک ، دانه ، آب ، آفتاب ، تغذیه و مراقبت. هر مؤلفه از اهمیت مساوی برخوردار است زیرا فقط در کنار هم آنها یک برداشت موفق را به همراه می آورند.

thing نیمی از مواردی که بیشترین تفاوت را در نتیجه ایجاد می کنند چیست؟

▪ ما باید بر روی نوع ثروت که آزادی مالی را به همراه دارد ، تمرکز کنیم - ثروت که از تبدیل تلاش و بنگاه اقتصادی به ارز و عدالت ناشی می شود.

▪ رویای اساسی ما یکسان است: عاری از فشارهای مالی ، آزادی انتخاب و لذت بردن از فرصتی برای ایجاد و به اشتراک گذاری.

خوشبختی مهارت واکنش به عرضه زندگی با ادراک و لذت بردن است. خوشبختی به کسانی می رسد که عمداً افق و تجربیات خود را گسترش می دهند.

  • این خانه در خانه های کسانی که توانایی تحمل ناامیدی را دارند بدون از دست دادن احساس بهزیستی خود ، ساکن است.
  • خوشبختی نیز آزادی فرزندان منفی ترس مانند نگرانی ، عزت نفس پایین ، حسادت ، حرص و آز ، نارضایتی ، تعصب و نفرت است.
  • این همچنین روشی برای تفکر است که احساسات ، فعالیت ها و سبک زندگی را سازمان می دهد.
  • خوشبختی فعالیت با هدف است. خوشبختی فقط در حال حاضر قابل تجربه است

اگر یک ماده مهم برای تلاش موفق شما برای ثروت و خوشبختی وجود داشته باشد ، این رشته است.

▪ نظم و انضباط پلی بین اندیشه و موفقیت است ، چسب که الهام بخش برای دستیابی به موفقیت است ... جادویی که ضرورت مالی را به ایجاد یک اثر هنری الهام بخش تبدیل می کند.

▪ نظم و اساس بنیادی است که همه موفقیت ها ساخته شده است

▪ نظم و انضباط اصلی اصلی است. این درهای ثروت و خوشبختی ، فرهنگ و پختگی ، عزت نفس بالا و موفقیت بالا و احساس همراه با غرور ، رضایت و موفقیت را باز می کند.

▪ نظم و انضباط فرصت را به خود جلب می کند. فرصت های هیجان انگیز به طور مداوم برای کسانی که مهارت های خود را توسعه داده اند و جاه طلبی برای عمل دارند ، حاصل می شود. و کسانی که از طریق نظم و انضباط و تعهد ، دیدگاه های خود را بالا می برند ، به فرصت هایی می پردازند که برای همیشه توسط روحهای ترسو تر دیده نمی شوند.

▪ برای پیشرفت باید واقعاً شروع کنید!

▪ برای داشتن یک زندگی مرفه ، یک برنامه سعادت را شروع کنید

▪ موفقیت هم یک دستاورد است و هم خردمندی که برای کسانی که قدرت بالقوه زندگی را درک می کنند می آید

▪ موفقیت فرایندی است برای دور کردن از چیزی به منظور بهتر شدن به سمت چیزی بهتر

▪ به یاد داشته باشید ، موفقیت مجموعه ای از استانداردها از فرهنگ ما نیست بلکه مجموعه ای از ارزشهای شخصی است که به وضوح تعریف شده و در نهایت حاصل می شود.

▪ رویاها پیش بینی زندگی است که می خواهیم رهبری کنیم. بنابراین ، هنگامی که به آنها اجازه می دهیم ما را "بکشند" ، رویاهای ما یک نیروی خلاق را رها می کنند که می تواند همه موانع را مانع دستیابی به اهداف ما کند.

▪ چرا برخی از افراد بسیار دلهره هستند؟زیرا آنها وقت خود را صرف طراحی آینده خود نکرده اند.

▪ کسانی که با پیش بینی با آینده روبرو هستند ، آینده ای را که ارزش آن را دارد ، برنامه ریزی کرده اند.

▪ رویاها فوق العاده هستند ، اما آنها کافی نیستند. هرچه آنها را بهتر تعریف کنید ، آنها را بهتر توصیف می کنید ، در دستیابی به آنها سخت تر کار می کنید ، قوی تر می شوند

▪ شما به اندازه کافی هوش دارید اما دلایل کافی ندارید. "

چهار انگیزه عالی

▪ اولین مورد به رسمیت شناخته شده است. شناخت نوعی اعتبار برای شایستگی آنهاست

▪ دلیل دوم برخی از افراد از این امر به این دلیل است که آنها احساس پیروزی را دوست دارند.

▪ سومین انگیزه بزرگ خانواده است.

▪ خیرخواهی ، تمایل به به اشتراک گذاشتن ثروت شخص ، چهارمین انگیزه بزرگ است

▪ هنگامی که آندرو کارنگی بزرگ استیل بزرگ درگذشت ، کشو میز او باز شد. در داخل یکی از کشوها یک کاغذ زرد رنگ بود. بر روی آن برگه کاغذ ، مورخ زمانی که در دهه بیست سالگی بود ، کارنگی هدف اصلی زندگی خود را نوشت: "من قصد دارم نیمه اول زندگی ام را صرف جمع آوری پول کنم. من قصد دارم نیمه آخر زندگی ام را صرف کنم. "

▪ کارنگی چنان الهام گرفته از این بود که 450 میلیون دلار جمع کرد (که امروز معادل 4. 5 میلیارد دلار است!).

▪ من می خواهم که شما خود را از تماشاگر (خواننده) به شرکت کننده (نویسنده) تبدیل کنید.

▪ "من طی یک تا ده سال آینده چه می خواهم؟"

1. می خواهم چه کاری انجام دهم؟2. می خواهم چه باشم؟3. می خواهم ببینم؟4- چه چیزی می خواهم داشته باشم؟5. کجا می خواهم بروم؟6. چه چیزی دوست دارم به اشتراک بگذارم؟

▪ بعد تعداد سالهایی را که معتقدید برای دستیابی به شما یا به دست آوردن هر مورد در لیست خود ، برای شما انجام می شود.

▪ بررسی کنید که آیا اهداف شما در تعادل است یا خیر. نکته اصلی در اینجا ایجاد تعادل بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است

▪ برای هر یک ، یک پاراگراف کوتاه بنویسید که شامل موارد زیر است:

▪ شرح مفصلی از آنچه می خواهید

▪ دلیل اینکه می خواهید مورد را بدست آورید یا به دست آورید. اگر نمی توانید دلیل واضح و قانع کننده ای را که چرا آن را می خواهید بدست آورید ، باید این مورد را به عنوان یک هوی و هوس طبقه بندی کنید ، نه به عنوان یک هدف واقعی ، و آن را با چیز دیگری جایگزین کنید.

▪ پس از اینکه شانزده گل خود را حل و فصل کردید ، آنها را روی یک برگه جداگانه یا در یک ژورنال دائمی کپی کرده و همیشه آنها را با خود حمل کنید. هفته ای یک بار آنها را مرور کنید تا ببینید که آیا آنها هنوز هم مهم هستند و آیا شما در جهت تحقق آنها اقدامات فعال دارید

▪ اهداف کوتاه مدت باید مربوط به دستاوردهای بلند مدت شما باشد

▪ شما صبح دوشنبه از رختخواب بیرون نمی روید و می گویید ، "اوه ، پسر ، فرصتی دیگر برای بیرون رفتن به آنجا و پول کافی برای پرداخت این صورتحساب های بدحجابی است."

▪ یک میلیون دلار به کسی که نگرش یک میلیونر را ندارد و آن شخص به احتمال زیاد آن را از دست خواهد داد. اما تمام ثروت را از یک میلیونر واقعی دور کنید و در هیچ زمان او ثروت جدیدی ایجاد نمی کند

▪ درآمد به ندرت از توسعه شخصی فراتر می رود.

▪ خوب ، این همان چیزی است که من می خواهم ، اما آیا من مایل هستم به نوع شخصی تبدیل شوم؟

▪ توانایی شما برای مطابقت با رویاهای شما رشد خواهد کرد. این جادوی تعیین هدف است

▪ پرسیدن روند دریافت را شروع می کند. پرسیدن مانند فشار دادن دکمه ای است که ماشین آلات باورنکردنی ، هم فکری و چه عاطفی را از بین می برد.

▪ دوم، دریافت، قسمت دیگر فرمول، مشکلی ندارد. شما مجبور نیستید روی دریافت کار کنید. خودکار است. بنابراین اگر دریافت مشکل نیست، مشکل چیست؟در پرسیدن ناموفق است

▪ سوم، دریافت مانند اقیانوس است - مقدار زیادی وجود دارد

▪ تا زمانی که اهدافی نداشته باشید، مدیریت موثر زمانتان غیرممکن است. بهره وری نتیجه اهداف کاملاً تعریف شده است.

▪ برای یک کشاورز، فصل بهار فعال ترین زمان اوست. در آن زمان است که او باید شبانه روز کار کند، قبل از آفتاب بیدار شود و هنوز در نیمه شب زحمت بکشد.

▪ سپس زمستان می آید که کمتر کاری برای او وجود دارد که او را مشغول نگه دارد.

▪ بخش مهمی از تعیین اولویت ها، یادگیری جدا کردن خردسالان زندگی خود از رشته های اصلی است. برای چیزهای مهم وقت جزئی نگذارید

▪ به هر کاری که انجام می دهید حداکثر توجه را داشته باشید. وقتی نامه ای می نویسید، تمرکز کنید. تلاش برای حل یک مشکل؟تمرکز. داشتن مکالمه؟درست است، تمرکز کنید.

▪ یکی از راهبردهای اساسی زندگی خوب این است که بدانید برای رسیدن به اهداف خود به چه اطلاعاتی نیاز دارید. و هنگامی که بدانید چه چیزی باید بدانید، دانستن چگونگی جمع آوری آن نیز مفید است

▪ یکی از بهترین کارهایی که آقای شوف در آن روزهای اول برای من انجام داد این بود که ارزش مطالعه را به من القا کرد. او گفت: "اگر می خواهید موفق باشید، موفقیت را مطالعه کنید. اگر می خواهید شاد باشید، شادی را مطالعه کنید. اگر می خواهید پول در بیاورید، کسب ثروت را مطالعه کنید. کسانی که به این چیزها دست می یابند تصادفی این کار را انجام نمی دهند. مسئله اول مطالعه و دوم تمرین است.»

▪ در این کتاب شگفت‌انگیز عبارتی وجود دارد که می‌گوید: «اگر جستجو کنی، پیدا می‌کنی». بنابراین این راهی برای کشف دانش جدیدی است که ایده های جدیدی را ایجاد می کند. جستجو کردن

زمان هایی برای عمل و زمان هایی برای تأمل وجود دارد.

▪ در پایان روز چند لحظه وقت بگذارید و اتفاقات روز را مرور کنید - کجا رفتید، چه کردید، چه گفتید

▪ زمان مناسب دیگر برای تأمل در پایان دوره های اصلی مانند یک هفته، یک ماه یا یک سال است. در پایان هفته چند ساعت را برای تأمل در رویدادهای هفت روز گذشته اختصاص دهید. در پایان یک ماه یک روز مصرف کنید. و در پایان یک سال، یک هفته وقت بگذارید تا همه چیزهایی که در زندگی شما اتفاق افتاده را مرور کنید، فکر کنید، و در مورد آن فکر کنید

▪ اگر در ده سال گذشته کاری را اشتباه انجام داده اید، ده سال دیگر را توصیه نمی کنم. اما اگر بتوانید به سرعت یاد بگیرید، هیچ راهی بهتر و مؤثرتر از تجربه شخصی برای یادگیری وجود ندارد.

▪ راه دیگری که می توانید دانش کسب کنید ، از طریق تجربه افراد دیگر ، به طرز حیرت انگیزی است. یک لیست از داستان ها "نمونه" نامیده می شود. پیام این است: کاری را انجام دهید که این افراد انجام دادند. لیست دیگر داستان ها "هشدارها" نامیده می شوند. پیام این است: کاری را که این احمق ها انجام داده اند انجام ندهید. چه اطلاعات زیادی

سه روش وجود دارد که می توان در مورد یادگیری دیگران پیش رفت:

▪ 1. از طریق ادبیات منتشر شده مانند کتاب و نوارهای صوتی یا فیلمبرداری

▪ 2. با گوش دادن به خرد و حماقت دیگران

▪ 3. از طریق مشاهدات برندگان و بازندگان.

▪ همه رهبران خواننده هستند.

▪ کتاب مقدس به ما می آموزد که انسان نمی تواند به تنهایی روی نان زندگی کند. این به ما می گوید که در کنار غذا ، ذهن و روح ما باید با کلمات تغذیه شود. متأسفانه ، بیشتر افراد از سوء تغذیه ذهنی رنج می برند

▪ شما همان چیزی هستید که می خوانید

▪ گوش دادن روشی فوق العاده برای یادگیری است. بگذارید یک ایده ظالمانه به شما پیشنهاد کنم: یک شخص واقعاً موفق را انتخاب کنید و او را به شام ببرید. یک فرد فقیر (و همه ما در مقایسه با کسی فقیر هستیم ، مهم نیست که چقدر خوب انجام می دهیم) باید در تغذیه یک فرد ثروتمند سرمایه گذاری کنیم. و سپس چه کاری انجام دهید؟درست است - گوش کن

▪ راه سوم برای یادگیری از دیگران مشاهده است. تماشا کنید که افراد موفق چه کاری انجام می دهند

▪ سوال مهمی که باید در مورد کار بپرسید این نیست ، "من چه می گیرم؟"در عوض ، شما باید بپرسید ، "من چه می شوم؟"

▪ بنابراین در اینجا بدیهیات بزرگ زندگی وجود دارد: برای داشتن بیشتر از آنچه که دارید ، بیشتر از آنچه هستید باشید. اینجاست که باید بیشتر توجه خود را متمرکز کنید. در غیر این صورت ، شما فقط ممکن است با بدیهیات تغییر نکردن در مورد عدم تغییر ، این بدان معناست که: مگر اینکه نحوه تغییر خود را تغییر دهید ، همیشه آنچه را که دریافت کرده اید خواهید داشت

▪ درآمد به ندرت از توسعه شخصی فراتر می رود.

▪ "اگر تمام پول را در جهان گرفتید و آن را به طور مساوی بین همه تقسیم می کنید ، به زودی در همان جیب هایی که قبلاً بود باز می گردد."نگه داشتن آنچه که از طریق توسعه شخصی به دست نیامده است ، دشوار است.

▪ بنابراین اگر نمی توانید زمان بیشتری ایجاد کنید ، چه چیزی می توانید ایجاد کنید که باعث ایجاد تفاوت در نتایج اقتصادی شود؟پاسخ ارزش است.

▪ او بیست دلار به خاطر ارزشی که در ساعتی که کار می کند قرار داده شده است. پرداخت ساعت به سادگی یک روش مناسب برای اندازه گیری ارزش پیش بینی شده است.

▪ آیا می خواهید بالاتر از حد متوسط باشید؟سپس لبخند بالاتر از متوسط را ایجاد کنید. یک علاقه بالاتر از متوسط به دیگران ایجاد کنید. شدت متوسط برای پیروزی ایجاد کنید.

▪ زندگی و تجارت مانند فصول است. "مورد دوم این است: "شما نمی توانید فصول را تغییر دهید اما می توانید خود را تغییر دهید."

▪ زمستان: زمانی برای رشد قوی. زمستان های اقتصادی وجود دارد ، هنگامی که گرگهای مالی در درب هستند. زمستان های فیزیکی وجود دارد ، هنگامی که سلامتی ما شلیک می شود. زمستان های شخصی وجود دارد ، وقتی قلب ما به تکه های خرد می شود. زمستانناامیدی هاتنهایی.

▪ آرزو نمی کنید که این کار ساده تر باشد ، کاش بهتر بودید. برای مشکلات کمتری آرزو نکنید ، آرزوی مهارت های بیشتری را داشته باشید. آرزو نکنید که کمتر یک چالش داشته باشید ، آرزوی خرد بیشتر را داشته باشید.

▪ بهار: زمانی برای استفاده. اگر می خواهید در پاییز خوب به نظر برسید ، این زمان کاشت دانه ها است. در واقع ، همه ما باید در یکی از دو چیز برتری داشته باشیم. یا در کاشت در بهار خوب می شویم یا یاد می گیریم که چگونه در پاییز التماس کنیم.

▪ تابستان: زمانی برای مراقبت. بخشی از موفقیت یادگیری محافظت از آنچه ایجاد کرده اید. و این بزرگترین درس تابستان است

▪ پاییز: زمانی برای مسئولیت پذیری. یاد بگیرید که بدون عذرخواهی یا شکایت از پاییز استقبال کنید - بدون عذرخواهی اگر خوب و بدون شکایت انجام داده اید اگر چنین نکرده اید

سه محدودیت خود تحمیل وجود دارد که باید با آنها مقابله کنید:

▪ اولین محدودیت تعلل است. و اگر اجازه دهیم چند مورد در طول روز به سر می بریم ، به نظر نمی رسد چنین روز بدی باشد. اما بگذارید به اندازه کافی از آن روزها جمع شود و شما یک سال فاجعه بار داشته باشید

▪ سرزنش یکی دیگر از محدودیت های خود تحمیلی است. نفس تلاش می کند تا از خود دفاع کند. بنابراین ، هنگامی که ما نیروهای خارج را مقصر می دانیم ، لازم نیست با نقاط ضعف و شکست خود روبرو شویم.

▪ بهانه ها ، سومین محدودیت خود تحمیل ، یک خویشاوند نزدیک سرزنش است. در حقیقت ، مردم برای جلوگیری از روبرو شدن با حقیقت ، به مسافت های عظیمی می روند - این بدان معنی است که آنها مسئول هستند.

▪ وقتی شروع به تغییر درک خود می کنیم ، عادت ها شروع به تغییر می کنند.

▪ بیشتر ما یک تحول فاجعه آمیز بزرگ را تجربه نمی کنیم. نه ، برای اکثر ما تغییر به عنوان یک روند تکاملی از تغییرات تقریباً غیرقابل تصور است

سه حوزه توسعه شخصی:

▪ آیا در مورد منحنی یادگیری شتاب شنیده اید؟از بدو تولد تا هجده سالگی منحنی یادگیری ما چشمگیر است. ما یک مقدار حیرت انگیز را به سرعت یاد می گیریم ، اما هرچه پیرتر می شویم و طاقچه خود را در بازار می یابیم ، منحنی یادگیری ما به یک فلات می رسد.

▪ اردک های خود را به مدرسه عقاب ارسال نکنید

▪ پس از پرداخت سهم عادلانه خود از مالیات ، باید یاد بگیرید که در هفتاد درصد از درآمد پس از مالیات خود زندگی کنید. این مهم است به دلیل روشی که سی درصد باقی مانده خود را اختصاص می دهید. هفتاد درصد شما برای نیازها و تجملات هزینه خواهید کرد. سی درصد؟بیایید آن را به روش های زیر اختصاص دهیم:

▪ از سی درصد هزینه نشده ، یک سوم باید به امور خیریه برود

▪ سرمایه گذاری با ده درصد بعدی از درآمد پس از مالیات خود که می خواهید ثروت ایجاد کنید. از این ده درصد برای خرید تجهیزات ، محصولات یا عدالت خود استفاده کنید و شروع کنید. در اینجا یک فکر هیجان انگیز است! چرا تمام وقت روی کار و پاره وقت خود کار نمی کنید؟چرا واقعاً نیست؟و چه احساسی خواهید داشت وقتی که صادقانه می توانید بگویید ، "من در تلاش هستم که ثروتمند شوم. من فقط برای پرداخت صورتحساب خود تلاش نمی کنم. "هنگامی که یک برنامه ثروت دارید ، آنقدر انگیزه خواهید داشت که شب ها سخت به رختخواب خواهید رفت.

▪ پس انداز - ده درصد آخر باید به پس انداز اختصاص یابد. و از طریق جادوی ترکیب ، به کمک برنامه های جدید بازنشستگی بدون مالیات که برای هر شخص کارگر در این کشور در دسترس است ، می توانید یک مبلغ پرنسس را طی این سالها جمع کنید.

مورچه ها به دو دلیل بی نظیر هستند:

▪ یک مورچه چه مدت تلاش خواهد کرد؟تا زمانی که بمیرد. مورچه هرگز ترک نخواهد شد.

▪ دلیل دوم مورچه ها بی نظیر هستند؟حدس بزنید چه برنامه ای برای تمام تابستان برنامه دارد؟درست است - زمستانو یک مورچه در تابستان چقدر جمع می شود تا برای زمستان آماده شود؟همه چیز ممکن است!

▪ وقتی آنها یک موشک را به ماه می فرستند ، می دانند که موشک در نهایت کمی از کار خود خارج می شود. اولین مجموعه سیستم های راهنمایی برای کل سفر کافی نخواهد بود. نیاز به اصلاح دوره میانی خواهد بود.

زمان با ارزش ترین کالایی است که ما داریم. بنابراین ، چگونه ما آن را مدیریت می کنیم ، عمیق ترین تأثیر در نحوه زندگی ما دارد. چهار نگرش جداگانه در مورد زمان وجود دارد.

drifters ذهنیت راننده ، موضوع زمان را به طور کلی نادیده می گیرد. آنها تصمیم می گیرند که شیوه زندگی خود را تا حد ممکن بدون ساختار حفظ کنند.

▪ مدیر نه به پنج بار گروه دیگری از مردم شاید اکثریت ، نگرش خود را نسبت به زمان اتخاذ کرده اند که در جایی بین راننده و کارگر قرار می گیرد. به نظر می رسد این افراد با سطح متوسط استرس بهترین عملکرد را دارند. آنها فقط می توانند در یک زمان پروژه های زیادی را اداره کنند. آنها دوست دارند عصرهای خود را آزاد کنند - برای "بو کردن گلها" در طول زندگی.

▪ The Workaholic - او ده ، دوازده ، چهارده ساعت در روز کار می کند. Workaholic دو شغل خواهد گرفت و آنها را به عقب برگرداند. رضایت فقط زمانی حاصل می شود که خواب از بین می رود ، لذت بردن از آن رد می شود و کارهای بیشتری به پایان می رسد. همه ما نتایج این نوع رفتار را می دانیم. در حالی که غالباً تحسین از افراد خارجی را انتخاب می کند ، رفتار Workaholic می تواند منجر به بیگانگی خانواده ، از دست دادن سلامتی و در نهایت بحران ارزش ها شود. از قضا ، Workaholic همیشه کسی نیست که بیشترین درآمد را کسب کند. به این دلیل است که او اغلب وظیفه گرا بیشتر از نتایج گرا است.

▪ مدیر زمان روشنفکر وقت خود را برای هر جنبه ای از زندگی خود اختصاص می دهد. او حتی با برنامه ریزی زمان برای انجام هیچ کاری ، وقت خود را برای سوار شدن اختصاص می دهد. او مانند شخص نه به پنج ، او می داند که ساعت کار را محدود کند و برای سایر ارزشهای مهم مانند خانواده ، زمان با کیفیت داشته باشد. و مانند Workaholic ، او هرگز از کار ساعات طولانی نمی ترسد - اما فقط در صورت لزوم

تسلط بر زمان

▪ یکی از بهترین راهها برای شروع مجدد کنترل زمان ما ، یادگیری مؤثرترین کلمه مدیریت زمان است. میدونی این چیه؟کلمه "نه" است. یاد بگیرید "نه". بالاخره یاد گرفتم که خوب بگویم. چگونه؟این همان کاری است که من انجام می دهم. می گویم: "نه ، فکر نمی کنم بتوانم. اما اگر این تغییر کند ، من به شما تماس می گیرم. ""اجازه ندهید که دهان شما پشت شما را اضافه کند."

▪ راه دیگر برای بازیابی مجدد روز خود این است: وقتی کار می کنید ، کار کنید. و وقتی بازی می کنید ، بازی کنید. مخلوط کردن این دو هرگز کار نمی کنند

ysphysh خود را بشناسید. هر یک از ما یک ساعت بیولوژیکی منحصر به فرد داریم که روزانه قله ها و آبشارهای بهره وری ما را کنترل می کند

▪ روز خود را تا زمانی که تمام نشود ، شروع نکنید. از آنجا که هر روز یک موزائیک بی ارزش در استراتژی زندگی شما برای ثروت و خوشبختی است ، همیشه روز خود را قبل از شروع برنامه ریزی کنید. کلید بعدی این است: هفته را شروع نکنید تا اینکه تمام شود. ماه خود را شروع نکنید تا اینکه تمام شود.

▪ برای جلوگیری از اتلاف وقت با جمعیت اشتباه ، باید از خود سه سؤال اساسی بپرسید:

1. با چه کسی وقت می گذارم؟

2. آنها با من چه می کنند؟

3. آیا این ارتباط با من خوب است؟

▪ یک فرد ثروتمند را برای یک وعده غذایی بیرون ببرید. هیچ چیزی در مورد آنچه می توانید در یک ساعت یا دو صحبت از ثروت گرا یاد بگیرید وجود ندارد.

▪ در گسترش انجمن های خود ، به اولویت های زندگی خود نگاهی بیندازید. آن را همراهی با یک هدف می نامند.

▪ از آنچه در هنگام دنبال کردن آنچه می خواهید ، خوشحال باشید.

▪ شیوه زندگی ، همانطور که من در اینجا تعریف می کنم ، موضوع آگاهی ، ارزش ها ، آموزش و سلیقه نظم و انضباط است. این هنری است که همانطور که انجام می شود شادی را به همراه می آورد. این تصمیم عمدی برای لذت بردن و لذت بردن از همه تجربیات و امکانات زندگی است. سبک زندگی به معنای گسترش دانش و تجربیات شما از تأثیر کتاب ها ، مردم ، فیلم ها و ماجراهای جدید است. بنابراین مراقب باشید که از همه چیز و همه کسانی که با آنها در تماس هستید لذت ببرید و یاد بگیرید. سبک زندگی سبک است. و سبک یک هنر است - هنر زندگی.

در سیستم سازمانی آزاد باید برای تحقق اتفاقات عمل کنید. فقط دانش کاربردی شمارش می کند. بنابراین چگونه می توانید در مورد ایجاد شکاف بین دانش و عمل استفاده کنید؟آیا یک مؤلفه سوم وجود دارد که به عنوان کاتالیزور عمل کند؟خوشبختانه ، وجود دارد. این احساسات ماست. کدام احساسات باعث می شود افراد عمل کنند؟چهار مورد اساسی وجود دارد.

▪ انزجار - "من آن را داشته ام!"گفتم."من نمی خواهم مانند این زندگی زندگی کنم. من آن را با شکسته شدن داشته ام. من آن را با خجالت کشیدن داشته ام

▪ تصمیم - بیشتر ما برای تصمیم گیری باید به دیوار سوق دهیم. هر کاری که می کنید ، در چنگال در جاده اردو نکنید. تصميم گرفتن. خیلی بهتر است تصمیم اشتباه بگیرید تا اینکه اصلاً تصمیم نگیرید.

▪ آرزو - اما من دو چیز را در مورد میل می دانم: 1. از درون نه خارج می آید. 2. می توان آن را توسط نیروهای خارجی ایجاد کرد.

▪ Resolve - بنیامین دیسرائیلی ، دولتمرد بزرگ انگلیس ، یک بار گفت: "هیچ چیز نمی تواند در برابر اراده انسانی مقاومت کند که حتی وجود آن را در میزان هدف خود نیز در نظر بگیرد."به عبارت دیگر ، وقتی کسی تصمیم به "انجام یا مرگ" می کند ، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد. عزم به معنای قول دادن به خود شما هرگز تسلیم نمی شوید. چه مدت است که می خواهم کار کنم تا رویاهایم به واقعیت تبدیل شود؟ "من پیشنهاد می کنم پاسخ دهید ، "تا زمانی که طول بکشد."

▪ دانش ناشی از احساسات برابر است با عمل. عمل آخرین قسمت فرمول است. این ماده ای است که نتایج را تضمین می کند

سیگنالهای معاملاتی...
ما را در سایت سیگنالهای معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عارف لرستانی بازدید : 60 تاريخ : پنجشنبه 10 فروردين 1402 ساعت: 15:17