گمانه زنی

ساخت وبلاگ

بازارهای بین المللی مالی دچار دلهره دیگری می شوند. روت کلی می پرسد که آیا ما باید مالیات "توبین" را در مورد حدس و گمان ارزهای خارجی در نظر بگیریم - یا آیا جورج سوروس ایده بهتری دارد؟

20 مارس 1998

مالیات توبین: مقابله با نوسانات مالی ویرایش شده توسط Mahbub Ul HAQ ، Inge Kaul و Isabelle Grunberg Oxford University Press 1996 ، 17. 50 پوند

چهره های سرمایه داران بین المللی جهان تا روز بیشتر رشد می کنند. تصور می شود که مسیر مبادلات در جنوب شرقی آسیا در سال 1998 خطر جدی برای رشد اقتصادی جهانی ایجاد می کند. دلالان ادعا کرده اند که جانشینی قربانیان است: مکانیسم نرخ ارز اروپا در سال 1992 ؛پزو مکزیکی ، که در زمستان 1994-95 70 درصد سقوط کرد. اکنون ببرهای آسیایی یکبار قدرتمند. به قول جورج سوروس ، "سیستم مالی بین المللی دچار تجزیه سیستمیک می شود."

به سختی تعجب آور است که اقتصاددانان در جستجوی سیستم های جدید کنترل در بازارهای بین المللی هستند. آخرین تلاش پیشنهادی را که 25 سال پیش توسط جیمز توبین ، برنده جایزه نوبل ایالات متحده ، برای پرداخت هزینه معاملات بین المللی ارائه شده است ، ارائه می دهد. این مجموعه مقاله ها اولین تلاش جدی برای ارزیابی امکان سنجی آن است.

از سال 1973 ، بازار ارز چهارده برابر رشد کرده است و در بازار عاری از کنترل سرمایه رونق گرفته است. تجارت روزانه 1. 3 تریلیون دلاری که در سال 1995 ثبت شده است ، از سال 1992 تنها 50 درصد افزایش یافته است. در مقایسه ، گردش مالی جهانی سالانه در بازارهای سهام در سال 1995 21 تریلیون دلار معادل تنها 17 روز معامله در بازار ارز بود.

رشد سریع معاملات مشتقات اخیر است ، اما هیچ کدام قابل توجه نیستند. بانک مستقر در پایه برای شهرک های بین المللی (BIS) تخمین می زند که اصلی مفهومی برجسته در مشتقات مالی از بیش از 1 تریلیون دلار در سال 1986 به حدود 56 تریلیون دلار در سال 1995 افزایش یافته است. کمتر از نیمی از اینها در مبادلات تنظیم شده معامله می شدند.

تصادفی نیست که رشد جریان سرمایه بین المللی به دنبال فروپاشی 1973 سیستم برتون وودز از نرخ ارز ثابت بود. تحت این سیستم ، ارزها تمایل به حرکت در گروههای تنگ داشتند و فرصت های کمی را برای معامله گران فراهم می کردند تا از داوری سود کسب کنند. بانک ها سرمایه گذاری در امکانات معاملاتی در مقیاس بزرگ را که اکنون با آنها آشنا هستیم ، ارزش پیدا نکردند. همه اینها با تجزیه سیستم تغییر کرد و منجر به انفجار جریان سرمایه کوتاه مدت شد. آنچه متعاقباً اتفاق افتاد توسط جان ایتول ، رئیس کالج کوئینز ، کمبریج و مشاور سابق نیل کینوک به عنوان "خصوصی سازی خطر ارزی" شرح داده شده است.

خصوصی سازی ریسک به این معنی بود که می توان میلیون ها نفر از پیش بینی درست وقایع-یا در واقع ، آنها را وادار کرد و آنها را در یک جهت خاص مجبور کرد. این امر به شرایطی منجر شد که در آن گمانه زنی ها به دغدغه غالب شرکت کنندگان تبدیل شد. همانطور که کینز آن را توضیح داد ، ما یک "مسابقه زیبایی" داریم که در آن بازارها تحت سلطه معامله گران در بازی حدس می زنند که سایر معامله گران چه چیزی را دارند. بنابراین نرخ ارز از اصول بلند مدت طلاق گرفت و کشورها مجبور شدند برای جلوگیری از بحران نرخ ارز ، اقدام به کاهش قیمت کنند.

توبین با دو هدف شروع کرد. اولین مورد این بود که نرخ ارز منعکس کننده اصول بلند مدت نسبت به انتظارات کوتاه مدت و ریسک باشد. دوم حفظ استقلال سیاست ملی اقتصادی و پولی بود. یکی از راه های دستیابی به هر دو هدف ، مالیات بر معاملات ارزی است. توبین اظهار داشت ، زیبایی این ایده این است که یک مالیات ساده به طور خودکار "سفرهای دور" کوتاه مدت (فروش ارز و خرید آن را در آینده نزدیک) مجازات می کند ، در حالی که به طرز ناچیزی بر انگیزه های تجارت و سرمایه گذاری طولانی مدت تأثیر می گذارد. بشرمالیات 0. 2 درصدی در سفر دور به ارز دیگر می تواند 45 درصد در سال هزینه داشته باشد ، در صورت ترانزیت هر روز کاری ، 10 درصد در صورت ترانزیت هر هفته و تنها 2. 4 درصد در صورت معامله در هر ماه.

توبین معتقد است که جریانهای با پول داغ اثرات واقعی مختل کننده ایجاد می کنند و بنابراین هزینه های یک سیستم نرخ ارز بی وقفه به مراتب از هرگونه مزایایی فراتر می رود. آیا توبین درست است؟آیا بازارهای مبادله باید مورد استفاده قرار گیرند؟پاکسازی ها فکر نمی کنند ، با فرض اینکه مداخله دولت فقط می تواند هزینه ها را تحمیل کند. آنها معتقدند ، در بازارهای کارآمد ، اقتصاددانان شهر و فروشندگان ارز ، انتظارات خود را از حرکت نرخ ارز در آینده برآوردهای آگاهانه از نرخ ارز طولانی مدت "اقتصاد واقعی" قرار می دهند. میانگین نتیجه معاملات باید در اطراف این نرخ ارز تعادل معلق باشد. آنها معتقدند ، حدس و گمان موتور است که نرخ واقعی را به نرخ ارز تعادل منتقل می کند.

با این حال ، شواهد زیادی وجود دارد که بازارهای ارزی از این طریق رفتار نمی کنند. ایده توبین این است که تعدیل در کالاهای بین المللی و بازارهای کار کند است. و هنگامی که برخی از بازارها ناقص را تنظیم می کنند ، با مداخله در تنظیم دیگران می توان رفاه را افزایش داد. مالیات توبین به منظور کاهش سرعت تعدیل جریان سرمایه و نرخ ارز طراحی شده است ، اما نه برای تحریف سطح نرخ ارز در دراز مدت.

مزایای فرضی آزادسازی مالی چیست؟یکی از مزیت ها ذکر شده است-این است که یک بازار آزاد در سرمایه به شرکت ها کمک می کند تا ریسک را به طور مؤثرتری مدیریت کنند. فایده دیگر این است که در دنیای حرکات سرمایه آزاد ، پس انداز به پربارترین سرمایه گذاری ها هدایت می شود ، حتی اگر در فقیرترین کشورهای جهان باشند. هنوز هیچ یک از این مزایا اثبات نشده است. در واقع ، این احتمال وجود دارد که با ایجاد نوسانات مالی بیشتر ، آزادسازی خود بسیاری از خطرات ناشی از مشتقات را برای محافظت از آن ایجاد کرده است. و در واقع ، رشد معاملات مشتقات ممکن است خطر سیستمیک را افزایش دهد ، زیرا پیچیدگی کامل محصولات توانایی بنگاهها را برای مدیریت موثر ریسک محدود می کند (مانند مشکلات موجود در بارها و در بانک اتحادیه سوئیس).

همچنین مشخص نیست که کشورهای در حال توسعه از مزایای ورودی سرمایه محدود شده قبلی بهره برده باشند. در حالی که جریان سرمایه ناخالص به کشورهای در حال توسعه از زمان آزادسازی بسیار زیاد بوده است، جریان خالص بسیار ناچیز بوده است. بیشتر سرمایه های سیار در سراسر جهان توسعه یافته جریان دارد. علاوه بر این، جریان های مالی لزوماً با جریان های سرمایه گذاری واقعی مطابقت ندارد. تا آنجایی که جریان سرمایه به سمت جهان در حال توسعه "غنی فرصت" وجود داشته است، جریانی است که بسیار بی ثبات بوده است و سرمایه گذاران تمایلی به خرید چیزی غیر از نقدشوندگی ترین دارایی های مالی ندارند. اثرات سودمند جریان سرمایه تحت الشعاع تأثیر نوسانات بازار سهام، به ویژه پس از بحران مالی مکزیک قرار گرفته است.

بنابراین، اگر بپذیریم که هزینه های آزادسازی مالی می تواند بیش از منافع باشد، مالیات توبین جذابیت ساده ای دارد. با این حال، از زمانی که برای اولین بار پیشنهاد شد، این ایده به طور مداوم مورد حمله قرار گرفته است: اجرای آن غیرممکن است. فعالیت مالی به خارج از ساحل مهاجرت می کند. تجارت مشروع را جریمه می کند. شاید از همه مضرتر این باشد که در واقع با مشکلی که برای غلبه بر آن طراحی شده بود، مقابله نکند.

این نقدها مستقیماً در کتاب مطرح شده است. دیدگاه کلی - اگرچه متفق القول نیست - این است که چنین مالیاتی امکان پذیر است. یکی از مشکلات این است که با انتقال معاملات به حوزه های قضایی معاف از مالیات می توان از مالیات فرار کرد، زیرا تضمین مشارکت بین المللی 100 درصد غیرممکن است. پیشنهادات پیتر کنن در این مورد اطمینان بخش است. او پیشنهاد می کند که برای قابل اجرا بودن، مالیات باید شامل اتحادیه اروپا، ایالات متحده، ژاپن، سنگاپور، سوئیس، هنگ کنگ، کانادا و استرالیا باشد.

نویسندگان موافق هستند که مالیات باید با نرخی بسیار کمتر از 0. 5 درصدی که در ابتدا توسط توبین پیشنهاد شده بود تعیین شود - رقمی که بر هزینه های کمیسیون فعلی غلبه می کند. آنها موافقند که 0. 1 درصد مناسب تر است. و اینکه چنین مالیاتی، در صورتی که از معاملات نقدی اخذ شود، باید با مالیات مشابهی در بازارهای آتی مطابقت داده شود.

اما ، نوشتن در ژورنال اقتصادی ("غلات ماسه ای در چرخ های مالی بین المللی هستند تا بتوانند کار را در صورت نیاز به تخته سنگ انجام دهند ،" ماه مه 1997) ، پل دیویدسون اظهار داشت که مالیات توبین به عنوان بازدارنده برای کوتاه مدت عمل نمی کندحدس و گمان سفر را در مورد حرکات نرخ ارز اجرا کنید. در صورت پیش بینی تغییرات نرخ ارز اندک ، این مالیات در بهترین حالت تب سوداگرانه را کند می کند. اما ، تقریباً با تعریف ، در طی یک سودگرانه با ارز ، می توان انتظار داشت که تغییرات قابل توجهی در نرخ ارز در یک بازه زمانی بسیار کوتاه داشته باشیم. برای حرکات مبالغ زیاد ، هزینه های معاملات عادی به سرعت به نسبت ناچیز از کل معامله کاهش می یابد و مالیات توبین در محاسبه ناچیز می شود. سرانجام ، از آنجا که تحت سیستم نرخ ارز انعطاف پذیر فعلی ممکن است چهار یا بیشتر معاملات مالی طبیعی در هر معامله تجاری بین المللی اقتصاد واقعی وجود داشته باشد ، مالیات معاملات توبین ممکن است دانه های بزرگتر شن و ماسه را به چرخ های تجارت بین المللی واقعی برساند تا به داغ سوداگرانهجریان پول

نگرانی عمومی توبین این است که بازارهای سرمایه به سرعت و یکدست به سمت تعادل حرکت نمی کنند و این که غرق شدن کوتاه مدت آنها می تواند اثرات آسیب رسانی بر اقتصادهای واقعی داشته باشد. اما ممکن است روش های دیگری برای مقابله با این نوع مشکل وجود داشته باشد. جورج سوروس با نوشتن در زمان مالی در عید نوروز ، اظهار داشت كه بانکهای خصوصی نسبت به تخصیص اعتبار بین المللی ضعیف هستند. آنها در یک گله حرکت می کنند و خیلی کم یا زیاد تهیه می کنند. از این رو نتیجه می گیرد که بازارهای سرمایه بین المللی باید تحت نظارت و تخصیص اعتبار تنظیم شده توسط یک مقام بین المللی قرار بگیرند. وی می گوید ، این وام های بین المللی را برای هزینه متوسط بیمه تضمین می کند و سقف را برای مبالغی که مایل به اطمینان از آن در هر کشور خاص است ، تعیین می کند.

بازار ارزی به تنهایی کنترل نشده است. هیچ کس نیاز به BIS را برای نظارت بر کفایت سرمایه بانکهایی که در مرزهای بین المللی فعالیت می کنند ، سؤال نمی کند. و کمیته نظارت بر بانکی در حال حاضر پیشنهاد می کند که استانداردهای نظارت بر خطرات بازار بانک ها شامل مواضع آنها در ارز است. ممکن است با تحمیل هزینه های سرمایه در مواضع بازرگانی باز بانک ها در ارزی ، این امر را امکان پذیر کند. اگرچه این ابتکار عمل به سختی به نظارت محتاطانه بانکها هدایت می شود ، اما با این وجود مستقیماً به گمانه زنی های ارز بانک ها تأثیر می گذارد و ارزش آن را دارد که از نزدیک بیشتر بررسی شود.

همانطور که کینز بیان کرد ، در زمان عادی "دلالان ممکن است به عنوان حباب در جریان پایدار شرکت ، هیچ آسیبی وارد کنند. اما وقتی شرکت به حباب های گردباد گمانه زنی تبدیل می شود ، موقعیت جدی است."

سیگنالهای معاملاتی...
ما را در سایت سیگنالهای معاملاتی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : عارف لرستانی بازدید : 28 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1402 ساعت: 15:15